دلمـ هوای تو دارد.
به من نگاه کن ...
" وَ إذا سَألَکــــــــَـ عِبادی عَنّی فَإنّی قَریبـــــــــ "
خودتــــــــــ فهمانیدهای مرا .
نمیپرسمـ !
" ألَمـ یَعلَمـ بِأَنَّ اللهَ یَری "
نه اینکه ندانمـ ،
فهمـ نکردهامـ !
با من از آن در درآی که شایستهی رحمتی ،
نه از آن روی که سزاوار عذابمـ .
" یا اَیُّهَا الاِنسانُ ما غَرَّکــَــــــ بِرَبِّکــَــــــ الکَریمـ "
نمیدانمـ !
باور کن نمیدانمـ !
روزی خواهدآمد
که همگان وارد جهنمـ میشوند
و او متقین را بیرون خواهدکشید .
عرضِ من این استــــــــ
که دستمـ را نگیری اگر ،
عرضهی آدمـ شدن را همـ ندارمـ !
من جز تو کسی را ندارمـ .
به من پشتـــــــــ نکن .
نیاید روزی که صدایتـــــــــ کنمـ
و تو قهر باشی ...
از خیلِ عظیمـِ گناهانمـ
هلاکـــــــ کنندههایش را ببخش ...
ما به تو مؤمنیمـ ؛
اما باورتــــــــ نداریمـ .
با "نَفَختـُــــــــ مِن روحیِ" تو بود
که رئیسجمهورِ خلقتــــــــ شدیمـ .
بیا و به دلمـ تکیه کن !
+ اهلِ معنا میگویند: دل و جان آدمی، عرش الهی است.
زشتــــــــ استـــــــ که گناه کنمـ ،
اما زیباستـــــــــ اگر ببخشی !
خوبــــــــ استــــــــ که دستور میدهی
دوستتـــــــ داشتهباشمـ .
" اِنَّ ربَّکَ لَبِالمِرصاد "
یعنی تو پشتــــــــــِ لحظههای من
پنهان شدهای ...
" اَ لَستـُـــــــ بِرَبِّکُمـ " سوالِ تو بود .
یکـــــــــ بارِ دیگر بپرس !
پاسخی بدیع خواهیشنید !