علی در خانه دید ،
آنچه را که حسین در غربتــــــــ ندید :
هتکــــــــِ حرمتــــــــ به ناموس !
علی در خانه دید ،
آنچه را که حسین در غربتــــــــ ندید :
هتکــــــــِ حرمتــــــــ به ناموس !
بیرون نیایید و بیعتــــــــ نکنید اگر ،
آتشتان میزنمـ !
صدای عمر بود ... از پشتــــــــِ در !!!
+خدا!
من به دلم قولِ عرفه دادهام !
مرا پیشِ دلم بدقول نکن!
با خطِ کوفی
"وفا" نمیتواننوشتــــــــــ !
توضیحنوشت:
جدا از اینکه از روز 29 شهریور در قحطی نت به سر میبردم و پستهای آپ شده هم به لطف امکانات بیان و بلاگفا بودهاست، یک هفتهای است که سرماخوردگی تقریباً شدیدی دارم و البته شبی را رو به قبله گذراندم!!! زنده ماندن الانم را نیز مدیون دوستانی هستم که آن شب تمام تلاششان را برای پایین آوردن تب و قطع شدن لرزم به کار بستند! همزمان با بهبود نسبی سرماخوردگی توفیق اجباری 90 دقیقه جلوی کولر بودن نصیبم شد و دقیقاً از هفتم مهر تار صوتی ندارم! گاهی هم که صدایی مجال خروج از حنجره پیدا میکند، بسیار شبیه به صدای خروس تازهبالغشده است!!! از نظر دوستان که جانباز شیمیایی ام!
بزرگواران قصور را به پای غرور ننویسند...لطفاً!
" مَتی تَرانا وَ نَراکــــــــ "
پاسخی برایش هستــــــــــ ؟
" اِنَّ ربَّکَ لَبِالمِرصاد "
یعنی تو پشتــــــــــِ لحظههای من
پنهان شدهای ...
بعدِ فاطمه
واگویهی علی این استـــــــــ :
اگر دستمـ بسته نبود ...
+ صدمین پست!
هورا :)
به گنبدتــــــــ که نگاه میکنمـ ،
میدانمـ چشمـ هایمـ را باید در حوصلهی آهو بگنجانمـ .
دلها بیش از اندازه خون بود .
نعلِ تازه برای اسبـــــــــ هایتان، آخر چـــــــرا ؟!
با اهلِ حرمـ عهد کرد :
"نهضتـــــــــِـ ما با شیون و ناله و ذلت پیش نمیرود !"
+ "آنچه
باید بدانی" بالاخره فعال شد!
طعمـِ اشکـــــــــ و پولاد
آنچنان ذهنِ ذائقهامـ را به حلاوتـــــــــــ کشانده
که به فراموشی ایامـ نخواهدرسید .
+ امروز، روز زیارتی توست ...
حضرتِ ضامن!
وقتی به مدینه بازگشتـــــــــــ ،
شوهرش هم او را نشناختـــــــــــــ !
+ سوال شد: "آیا خدا میتواند دنیا را در تخممرغی جای دهد؟
پاسخ دادند: "در چشمِ تو که جایدادهاست!"
فتأمل...
" اَ لَستـُـــــــ بِرَبِّکُمـ " سوالِ تو بود .
یکـــــــــ بارِ دیگر بپرس !
پاسخی بدیع خواهیشنید !