" اِنَّ ربَّکَ لَبِالمِرصاد "
یعنی تو پشتــــــــــِ لحظههای من
پنهان شدهای ...
" اِنَّ ربَّکَ لَبِالمِرصاد "
یعنی تو پشتــــــــــِ لحظههای من
پنهان شدهای ...
بعدِ فاطمه
واگویهی علی این استـــــــــ :
اگر دستمـ بسته نبود ...
+ صدمین پست!
هورا :)
به گنبدتــــــــ که نگاه میکنمـ ،
میدانمـ چشمـ هایمـ را باید در حوصلهی آهو بگنجانمـ .
دلها بیش از اندازه خون بود .
نعلِ تازه برای اسبـــــــــ هایتان، آخر چـــــــرا ؟!
با اهلِ حرمـ عهد کرد :
"نهضتـــــــــِـ ما با شیون و ناله و ذلت پیش نمیرود !"
+ "آنچه
باید بدانی" بالاخره فعال شد!
طعمـِ اشکـــــــــ و پولاد
آنچنان ذهنِ ذائقهامـ را به حلاوتـــــــــــ کشانده
که به فراموشی ایامـ نخواهدرسید .
+ امروز، روز زیارتی توست ...
حضرتِ ضامن!
وقتی به مدینه بازگشتـــــــــــ ،
شوهرش هم او را نشناختـــــــــــــ !
+ سوال شد: "آیا خدا میتواند دنیا را در تخممرغی جای دهد؟
پاسخ دادند: "در چشمِ تو که جایدادهاست!"
فتأمل...
" اَ لَستـُـــــــ بِرَبِّکُمـ " سوالِ تو بود .
یکـــــــــ بارِ دیگر بپرس !
پاسخی بدیع خواهیشنید !
یکی با مشکــــــــــــ رفتـــــــــــ .
دیگری با اشکـــــــــــ آمد .
کودکـــــــِ دلمـ بهانه میگیرد .
قصهی آمدنتـــــــــ را برایش میخوانی ؟
حسن گریه میکرد
و مشتـــــــــ به دیوار می کوبید !
هیچکس اما نمیدانستـــــــــ چــــــرا !